چراخداوندبیش ازحدتوان امتحان سخت می کند؟
مرجع سخنرانی ها و آثاراستاد علی اکبر داراب کلائی
استاد علی اکبر داراب کلائی ، دارابکلاء شهر ساری متولدشدند ایشان در سن 17 سالگی وارد حوزه شدند . و برای ادامه تحصیل به شهر مشهد مقدس عزیمت نموده و دروس حوزه را تا سطح خارج در حوزه علمیه این شهر ادامه دادند .درحال حاضرساکن تهران میباشند که در زمینه خانواده و سبک زندگی و مسائل روز مقالات متعددی به رشته تحریر درآورده است. برای کسب اطلاع بیشتر به قسمت زندگینامه مراجعه فرمایید.

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سایت تحلیلی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی و آدرس dalel.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 22
بازدید دیروز : 25
بازدید هفته : 144
بازدید ماه : 133
بازدید کل : 9936
تعداد مطالب : 302
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1

 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ گالری تصاویر سوسا وب تولز





در اين وبلاگ
در كل اينترنت


تعبیر خواب آنلاین


استخاره آنلاین با قرآن کریم


آمار مطالب

کل مطالب : 302
کل نظرات : 9

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 22
باردید دیروز : 25
بازدید هفته : 144
بازدید ماه : 133
بازدید سال : 1038
بازدید کلی : 9936
چراخداوندبیش ازحدتوان امتحان سخت می کند؟
 
 
چرا خدا مارا بیش از حد توان امتحان سخت می‌کند؟ ما هم چون ظرفیت آن را نداریم از خدا و دین و نماز دست می‌کشیم و نسبت به دین زده می‌شویم.
     

اگر دقت نموده باشید، اخیراً سؤال و شبهه در متهم و محکوم کردن خدا بسیار رواج یافته است! البته علت دارد؛ چون نمی‌توانند اعتقاد راسخ مردم به «خدا» را از آنها بگیرند، سعی می‌کنند تا «خدا» را در نظر آنان [العیاذ بالله]، ناعادل، سخت‌گیر، عذاب‌کن و ...، جلوه دهند. یعنی یک جنگ نرم و ضد تبلیغ علیه خدا. در حالی که معتقد به خداوند متعال می‌داند که او منزه (سبحان) از هر نقص و اینگونه توصیفات است.

الف – آیا اینان از هر مقصد و رسیدن به هر هدفی چون سخت است، دست می‌کشند، یا فقط از پرستش خدا (به بهانه سخت بودن) دست می‌کشند؟!

 قطعاً کسانی که از پرستش خداوند واحد روی بر می‌تابند و از اطاعت او دست می‌کشند، نه تنها رها نمی‌شوند؛ بلکه به پرستش، عبادت و اطاعت هزاران خدای دروغین و ربّ کاذب، روی می‌آورند، چرا که انسان هیچ گاه غنی نیست و نمی‌شود و اساساً پرستنده آفریده شده است.

تردیدی نیست که پرستش و اطاعت هزاران ربّ (مالک و تربیت کننده امور) که همگی خودشان مخلوق و مرزوق و محدود هستند، به مراتب سخت‌تر از پرستش خداوند واحد و متعال است. پس چرا از پرستش آنان دست نمی‌کشند؟!

حضرت یوسف علیه‌السلام چقدر حکیمانه و زیبا به هم سلولی‌های خود نصیحت کرده و می‌گوید:

« يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ » (یوسف، 39)

ترجمه: اى دو يار زندانى من (هم سلولی‌های من)! آيا خدايان متعدد و پراكنده بهترند يا خداى يكتاى غالب و چيره؟

ب – آیا اینان از هر کار سختی دست می‌کشند و یا فقط عبادت و اطاعت خدا در نظرشان سخت جلوه داده شده و به راحتی دست می‌کشند؟ تحصیل علم سخت است، کار و تحصیل مال سخت است، زندگی فردی سخت است، زندگی اجتماعی سخت‌تر است، رشد و تعالی در هر زمینه‌ای سخت است، شناخت مردم و مخاطبین [برای رفاقت، همکاری، ازدواج، شراکت  و هر گونه تعاملی] سخت است، جاذبه و دافعه سخت است، دوستی و دشمنی سخت است و ...؛ آیا از همه شئون زندگی دست می‌کشند؟!

چطور برای‌شان مشغول شدن به لهو و لعبِ پوچ، بی‌حاصل و مضرّ، سخت نیست؟ زندگی، دنیا و آخرت را بازی فرض گرفتن و سپس با جهالت تمام با حقایق و واقعیت‌های آن مواجه شدن سخت نیست، اما کمی فکر کردن و درست عمل کردن سخت است؟! روزانه ده‌ها جمله‌ی بیهوده گفتن، جوک و پیامک دادن، دروغ و تهمت و غیب و ... سخت نیست، اما چند رکعت نماز سخت است؟

« الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ نَنسَاهُمْ كَمَا نَسُواْ لِقَاء يَوْمِهِمْ هَـذَا وَمَا كَانُواْ بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ » (الأعراف، 51)

ترجمه: همان كسانى كه دين خويش را سرگرمى و بازيچه گرفتند و زندگى دنيا فريبشان داد. پس امروز آنان را از ياد مى‏بريم همان‏طور كه ديدار امروزشان را از ياد بردند و آيات ما را انكار مى‏كردند.

قطعاً حرکت یک کور در مسیر ناهموار، کج و معوج و سقوط به پرتگاه‌ها، به مراتب سخت‌تر از حرکت یک بینا در صراط مستقیم است. پس چرا از آن سختی دست نمی‌کشند؟!

ج – آیا انسان خودش و جهان هستی و تمامی قوانین حاکم بر آن را بهتر از خدا و آفریننده‌ی خودش و این عالم می‌شناسد؟! چطور انسان خیال می‌کند که بهتر و بیشتر از خدا به طریق هدایت و سعادت خود و توانمندی‌هایش آگاه است؟ خداوند حکیم، هیچ کس را بیشتر از وسع و طاقتش مکلف نکرده است:

« وَلَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَيْنَا كِتَابٌ يَنطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ » (المؤمنون، 62)

ترجمه: و هيچ كس را جز به قدر توانش تكليف نمى‏كنيم، و نزد ما كتابى است كه به حق سخن مى‏گويد، و آنان مورد ستم قرار نمى‏گيرند.

د – امتحان، یعنی گذر موفق از یک مرحله و رسیدن به مرحله بالاتر. لذا امتحان وسیله‌ی قرب و نزدیک شدن است.

امتحان یک یا چند مورد خاص از حوادث و اتفاقات زندگی نیست. هر آن و هر نفس و هر کاری، خودش امتحان است. قدم برداشتن خودش امتحان است. یعنی معلوم می‌شود که هدف و مقصد چه بوده؟ فرد چگونه می‌اندیشد؟ چه اهدافی دارد و به چه قصدی قدم برداشته است؟ در کدام مسیر قرار گرفته و پیش می‌رود؟ و چگونه قدم برداشته و بر می‌دارد؟ اگر به خطا رفت، آیا بر می‌گردد یا هم چنان با لجاج تمام ادامه می‌دهد؟ لذا امتحان ظهور چگونگی اعتقاد، ایمان و عملکرد است، که البته هر چه باشد، نتایج خودش را در بر دارد.



تعداد بازدید از این مطلب: 57
موضوعات مرتبط: شبهات , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود